اینترنت آدم‌ها (24)

شهروندخبرنگاران، خبرنگاران حرفه‌ای، رسانه‌های مسئول، و رسانه‌های بی‌مسئولیت

□ نوشته علیرضا محمدی‌فر

چند سوت پیاپی رسیدن پیام‌های تلگرامی توجه‌ام را به طرف گوشی جلب کرد. پیام‌های فروریختن ساختمان پلاسکو برای هم‌سن‌‌وسال‌های من که لقب مرتفع‌ترین ساختمان کشور را داشت و همچون مرتفع‌ترین قله ایران،  دماوند،  نماد عظمت در ذهن ما بود آن هم در زمانی که اکثر ساختمان‌های تهران حداکثر دو یا سه طبقه داشتند باورنکردنی بود. رکوردداربودن در تعداد طبقات سبب شده بود که به یک ساختمان توریستی تبدیل شود و شاید بسیاری از هم‌سن‌های من نخستین بار آسانسور را در این ساختمان تجربه کرده باشند. ویدئوی همراه یکی از پیام‌ها را لمس کردم و گزارش یک شهروندخبرنگار[1] را تماشا کردم، که به نظرم بهتر است از واژه شهروندواقعیت‌نگار[2]  استفاده کنیم، چون فریادها  و رفتار گزارشگر  این ویدئو خودش بخشی از واقعیت بود، برخورد کاملاً طبیعی کسی که شاهد یک فاجعه است:

]فیلم[ بگیر.... وای..... ]فیلم[ بگیر.... وای..... وای.

انسان از دیرباز موجودی اجتماعی بوده است و  رویدادهای مختلفی را که شاهد آنها بوده است به دیگران انتقال ‌داده است. با اختراع ضبط صوت و دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداری تحولی جدید به وجود آمد و انسان برای نخستین بار توانست رویدادهای مختلف را به طور مستند ثبت و ضبط کند. حجم و طرز کار این وسایل چنان بود که معمولاً فقط خبرنگاران حرفه‌ای همواره آنها را به همراه خود داشتند و در رویدادهای مختلف با آنها حضور پیدا می‌کردند.

 

گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی جهان را دگرگون کردند و این پتانسیل را در همه مردم جهان ایجاد کردند که به شهروندخبرنگار تبدیل شوند. بسیاری از مردم از فروریختن ساختمان پلاسکو همان‌گونه باخبر شدند که نویسنده این مقاله از طریق شبکه‌های اجتماعی مطلع شد. یک  ابررسانه با تعداد بسیار زیادی خبرنگار به وجود آمده است که هیچ رسانه دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند. پدیده‌ای که به لحاظ فنی به خودافزارآوری[3] (BYOD) مشهور شده است ابزارهای مستندسازی این رسانه را فراهم کرده است. یعنی ابزارهایمورد نیاز این رسانه را مردم خودشان تأمین می‌کنند.

 

پدیده بعدی در حوزه فناوری‌های خبرنگاری را ترکیب فناوری‌های  اینترنت اشیاء[4] یا اینترنت چیزها و هوش مصنوعی به وجود خواهد آورد و با این ترکیب، فناوری شی‌ء‌خبرنگار[5]  یا روبات‌ خبرنگار نیز پدید خواهد آمد که خودش بدون دخالت انسان خبر را از رویدادهای عادی شناسایی و به رسانه‌ها ارسال خواهد کرد، همچون یک دوربین نصب‌شده در یک جنگل که رویدادهای غیرعادی مانند خسارات یک طوفان را به طور خودکار شناسایی و مخابره خواهد کرد. برنامک Google Maps یک برنامک شیء‌خبرنگار سودمند است که اطلاعات ترافیکی خیابان‌ها و معابر مختلف را با رنگ نمایش می‌دهد. دوربین‌های نصب‌شده در معابر سرعت حرکت خودروها را اندازه‌گیری می‌کنند و  بر اساس آن میزان ترافیک هر معبر را مشخص می‌کنند و برنامک Google Mapsپس از دریافت اینترنتی داده‌های ترافیکی، رنگ‌های قرمز تیره، قرمز روشن، نارنجی، و سبز را روی نقشه به نمایش در می‌آورد و با آنها ترافیک معابر را گزارش می‌کند.  در گذشته و پیش از نصب دوربین‌های ترافیک، راننده‌ها برای پی‌بردن به اخبار ترافیکی مجبور بودند به رادیو گوش بدهند و از اطلاعات ترافیکی بر اساس گزارش پلیس‌های مستقر در نقاط مختلف  به گونه‌ای محدود توسط گزارش‌گر رادیو باخبر شوند.

لشکر شهروندخبرنگارانی که برای تهیه خبر به طرف ساختمان فروریخته پلاسکو رفته بودند، انتقادات تندی را در رسانه‌ها و به ویژه در رسانه‌های اجتماعی علیه پدیده شهروندخبرنگاری مطرح کرد. به ویژه، بیشترین انتقادات متوجه کسانی شد که از این واقعه سلفی گرفته بودند. آنها سلفی‌گرفتن را نوعی خودستایی و بی‌مسئولیتی قلمداد کردند، در حالی که گیرنده سلفی گاهی عمداً سلفی  می‌گیرد تا موثق‌بودن خبرش را به مخاطب القا کند.  این انتقادات و حتی اظهار نفرت‌ها این پرسش را مطرح کرد که آیا جامعه به «هر شهروند یک خبرنگار» نیاز دارد؟

پاسخ واضح است: انسان موجودی اجتماعی است و خبرهایی را که زمانی می‌توانست به حالت «نفر به نفر» یا «نفر به چند نفر» برساند، حالا می‌تواند به حالت «نفر به انبوهی از مردم» خبررسانی کند و این طبیعت انسان است. «هر شهروند یک خبرنگار» نه‌تنها پدیده نامطلوبی نیست بلکه می‌تواند دمکراسی را به عالی‌ترین سطح خودش برساند، اما یک قید باید به آن عبارت اضافه شود: «هر شهروند یک خبرنگار مسئول». برای این که یک جامعه «هر شهروند یک خبرنگار مسئول» داشته باشیم ناچاریم درس خبرنگاری مسئولانه و حرفه‌ای را در کتاب مشهور تعلیمات اجتماعی دوران دبستان بگنجانیم و آموزش خبرنگاری حرفه‌ای را از آن مقطع آغاز کنیم. زیرا درس‌هایی که دانش‌آموزان می‌خوانند باید با نیازهای جامعه و فناوری‌های روز  انطباق داشته باشند. آتش‌سوزی در ساختمان پلاسکو این نیاز را به خوبی نشان داد. موضوع یکی از مباحث این درس می‌تواند درس زیر باشد که ما آن را درس اول نامیده‌ایم.

 

درس اول: حریم خصوصی، حریم عمومی، و حریم اختصاصی

در این سلسله از مقالات، درباره حریم خصوصی بسیار گفته‌ایم و حتی از بین رفتن آن را معادل تبدیل‌شدن انسان به یک ماشین و نابودی خلاقیت انسان دانسته‌ایم. حریم عمومی هم در آن سوی مرزهای حریم خصوصی قرار دارد.

در حوادث غیرمترقبه، مانند زلزله یا آتش‌سوزی، تغییراتی می‌تواند در این مرزها به وجود بیاید. به عنوان مثال، در حادثه  ساختمان پلاسکو بلافاصله پس از بروز آتش‌سوزی خیابان‌های اطراف از حالت حریم عمومی خارج می‌شود و  به یک حریم ویژه که ما آن را حریم اختصاصی نام نهاده‌ایم تبدیل می‌شود. این حریم اختصاص دارد  به نیروهای امداد و نجات و انتظامی و نیروهای رسمی دیگر. حاضران باید به گونه‌ای که مزاحمتی برای ورود نیروهای امداد و نجات به وجود نیاید منطقه را ترک کنند، یا اگر تخصص یا توان کم‌کردن خسارات را دارند تا زمان رسیدن نیروهای امداد و نجات از این تخصص یا توان خود بهره بگیرند و سپس از این حریم خارج شوند. در حریم اختصاصی دیگر نمی‌توانیم به بهانه شهروندخبرنگاربودن حضور خود را توجیه کنیم و در عملیات امداد و نجات مزاحمت به وجود بیاوریم. تهیه خبر در این حریم صرفاً با خبرنگاران حرفه‌ای و رسمی خواهد بود. متأسفانه استفاده رسانه‌های رسمی از خبرهای شهروندخبرنگاران اسباب نوعی تشویق و توجیه این دسته از مردم به حضور در حریم اختصاصی گشت.

 

توجه به رسانه‌های مسئول و عدم توجه به رسانه‌های بی‌مسئولیت. در یکی از زلزله‌هایی که در جنوب کشور رخ داد یکی از رسانه‌های خارجی قدیمی وابسته به دولت یک  کشور بیگانه  با پایش پایگاه‌های وب لرزه‌نگار بلافاصله به وقوع یک زمین‌لرزه قدرتمند در جنوب ایران پی برد و خیلی زود آن را پخش کرد، که وظیفه یک رسانه است. اماچند دقیقه بعد در اقدامی تعجب‌برانگیز  با یک شهروند داخل کشور تماس گرفت و از نحوه کمک‌رسانی پرسید.  پرسش‌ها و پاسخ‌ها طوری بود که می‌توانست مخاطبان را به گونه‌ای احساساتی کند که  از شهرهای دیگر  بدون هماهنگی با سازمان‌های مسئول مانند هلال احمر برای کمک به حادثه‌دیدگان بشتابند. ترافیکی که با چنین رفت‌وآمدهایی می‌تواند در ورودی شهرهای حادثه‌دیده به وجود بیاید می‌تواند رساندن کمک نیروهای مسئول را به حادثه‌دیدگان با تأخیر همراه کند، که گاهی فاجعه‌بار خواهد بود. تحت تأثیر اخبار چنین رسانه‌هایی یا شبکه‌های اجتماعی بی‌مسئولیت نباید احساساتی شد و اقداماتی انجام داد که کمک‌رسانی را به تأخیر می‌اندازند و ما در فرهنگ خودمان آن را به دوستی خاله‌خرسه توصیف می‌کنیم. در چنین مواقعی گزارش‌های خبرنگاران حرفه‌ای و مسئول داخلی باید مورد توجه قرار گیرد و باید توجه داشت که کشور نیروهای سازمان‌یافته گوناگونی برای امداد و نجات دارد که معمولاً سرعت ورودشان به مناطق حادثه‌دیده قابل قبول بوده است (هرچند،  باید بهتر شود)، و نوعاً همچون آتش‌نشانان قهرمان ساختمان پلاسکو جانفشانی می‌کنند.  هر گونه کمکی از سوی مردم در زمانی که حریم اختصاصی شده است باید از طریق سازمان‌های مسئول و با هماهنگی با آنها  انجام بگیرد.

از همین روست که جایگاهرسانه‌های رسمی با اقدامات نسنجیده نباید تضعیف گردد. به عنوان نمونه، حذف سهمیه آرم طرح ترافیک برای مدیران مسئول مطبوعات که قریب به اتفاق  آنها یا سردبیر رسانه یا عضو مهم تحریریه هستند _ به ویژه در زمانی که شهر تهران به شدت از ترافیک و آلودگی هوا رنج می‌برد و لازم است مطبوعات بیشتر به این مهم بپردازند _ و ضروری است که در اتفاقات و رویدادهای مهم بتوانند بدون مانع وارد شوند و یکی از ساده‌ترین امکاناتی است که دولت و شهرداری می‌توانند فراهم کنند یکی از این اقدامات نسنجیده است. نمونه‌های دیگری را نیز می‌توان برشمرد، از جمله در همین حادثه آتش‌سوزی که سبب شد شایعه‌های زیادی درباره این حادثه به وجود بیاید، اما از حوصله این مقاله خارج است.

 

آینده خبرنگاری حرفه‌ای

استفاده خبرنگاران حرفه‌ای از فناوری‌های جدیدی چون پهپادها، روبات‌ها، و عینک‌های واقعیت افزوده تحولی جدید در این شغل به وجود خواهد آورد. با این همه، خبرنگاران حرفه‌ای برای رقابت با شهروندخبرنگاران و شیء‌خبرنگاران ناچارند با دانش‌های جدیدی مانند داده‌دانی[6] و تحلیل کلان‌داده‌ها[7] نیز آشنا شوند تا بتوانند از میان انبوهی از خبرهای تولیدی  شیء‌خبرنگاران و شهروندخبرنگاران خبرهای دارای اولویت بالاتر را بیابند و انتشار دهند.□

 



[1]citizen journalist

[2]logger journalist

[3]Bring Your Own Device

[4]Internet of Things

[5]things journalist

[6]data science

[7]big data analytics